خلاصه
[از جادوی شوجو]:
این یک گلچین وحشت shoujo است که شامل 9 داستان است.
1) من Basketgore را می شناسم
بعد از دوست داشتن Shouhei از سال دوم دبیرستان ، ناتسومی سرانجام با او به بیرون می رود. اما پس از آن او شروع به تماس های شوخی می کند و به او می گوید که با او درگیری کند. پس از آن چیزهای مرموز شروع می شود. گلدان هایی که از ویندوز در حال سقوط هستند ، حشرات قفسه او ، محافظ شیشه ای در حوله او. آیا اینها فقط شوخی های بی ضرر هستند یا کسی واقعاً برای گرفتن ناتسومی بیرون آمده است؟
2) پیچ و خم پیچ و خم از خاطرات
"من را ببخش! من را نکش" این کلماتی است که هونجو کومی همچنان در کابوس های خود می شنود. او تمام خاطرات خود را از زمان قبل از تصادف از دست داد ، بنابراین نمی فهمد چرا دانش آموزان به او خیره می شوند و زمزمه می کنند شوخی ها به سمت چپ و راست او کشیده می شوند. چه چیزی است که او به یاد نمی آورد؟
3) بهترین دوست
کویوکی و هیرویو بهترین دوستان هستند. آنها همیشه انتخاب کرده اند که با یکدیگر باشند. هیرویو همیشه به آنچه کویوکی به او می گوید گوش می دهد ، زیرا او بهتر می داند. بنابراین وقتی کینوشیتا می گوید که عاشق هیرویو است ، کویوکی این کار را نمی کند او را باور کنید. او می گوید تنها راهی که او را باور خواهد کرد این است که ساعت 5:55 بعد از ظهر به اتاق سخنرانی برود تا مجسمه مادر مقدس را که خونریزی می کند ببیند. هیرویو سعی می کند جلوی او را بگیرد ، و باعث می شود هر سه نفر آن را ببینند. شایعه همه افرادی که مجسمه خونریزی را می بینند می میرند. همه چیز شروع می شود و باعث ترسیدن هیرویو می شود. اما فقط او هدف قرار گرفته است. آیا ممکن است کویوکی و کینوشیتا برای گرفتن او بیرون باشند؟
4) عروسک همسایه
ایتسومی عروسک همسایه خود ، یوریکا را در سطل آشغال پیدا می کند ، بنابراین تصمیم می گیرد آن را تصویب کند. او آن را به بالکن تنظیم می کند تا خشک شود و یوریکا در آنجا متوجه آن می شود. او حسادت می کند زیرا اکنون همه چیز تمیز و زیبا است. او مادرش را وادار می کند که آن را برگرداند و گفت که آن را به طور تصادفی دور ریخته است. پس از گرفتن رنگ روی پیراهن خود ، او می گوید که فقط آن را می خواستم پس ایتسومی نمی تواند آن را داشته باشد. صبح ، عروسک درب ایتسومی نشسته است. با این حال ، یوریکا ادعا می کند که آن را آنجا قرار نداده است ...
5) گربه سیاه
ساکورا دختری ترسو است و قادر به نه گفتن نیست ، بنابراین وقتی می بیند که دو همکلاسی خود را به سمت گربه سنگ پرتاب می کنند ، می خواهد جلوی آنها را بگیرد اما نمی تواند. آنها به او می گویند که وارد شود در غیر این صورت به همه می گویند که او را نادیده بگیرند. او سنگی به سمت گربه پرتاب می کند و فرار می کند ، و از این کار از خود متنفر است. او دوباره می رود تا گربه را بررسی کند تا از صخره ای که پرتاب کرده مرده است. یک خانم پیر به او می گوید که گربه قادر به آرامش نیست . اتفاقات عجیب و غریب در اطراف او شروع می شود و دو دختر دیگر مرده اند ، بنابراین آیا او نیز مرده است؟
6) ساکنان سابق تاریکی
میهارا یونا و خانواده اش به تازگی به خانه جدید خود نقل مکان کرده اند. اندکی پس از آنکه متوجه چهره ای شد که در درب منزل ایستاده است و احساس می کند هوا خنک است ، اما کولر گازی در آن نصب نشده و اوایل تابستان است. پدرش احساس ناراحتی کرده است. او شروع به دیدن سایه سفید می کند که در جاهای دیگر ظاهر می شود. و او صداهایی را می شنود که می گویند باید بیرون بیایید. به زودی از آژانس املاک می شنود که خانه تعقیب می کند که کل خانواده در روز 29 در آن خانه مردند از ژوئیه. هر خانواده ای که به آنجا منتقل شد ، فوت کرد و روزی که آنها کوچ کردند 28 ژوئیه بود.
7) آخرین درخواست
میکووتو و دوست دوران کودکی او ، یاماتو در معبد پدربزرگ خود اقامت دارند که از آنها به عنوان خوابگاه استفاده می کنند. در اتاق میکوتو ، او یک عروسک پیدا می کند. به او گفته می شود این عروسک یک کودک مرده است. سپس او برای کودک دعا می کند. او در نیمه شب توسط Ayano ، دختر مرده ، بیدار می شود و آب می خواهد. سپس او به درخواست بیشتر و بیشتر ادامه می دهد ، و هر آنچه را می خواهد بدست می آورد. اما پس از آن او زندگی Mikoto را می خواهد. آیا او آن را به آیانو می دهد؟
8) اگر صفحه را برگردانید
امیری در مطالعه خود نوت بوک مادر متوفی خود را پیدا می کند و تصمیم می گیرد در آن وحشت بنویسد. اما بعد اتفاقاتی که برای او نوشت شروع کرد که در اطرافش اتفاق می افتد. او می داند که باید از نوشتن آن در نوت بوک دست بکشد ، اما ناگهان بازوی او را گرفت. و او را مجبور به نوشتن می کنند. مردم پیرامون او شروع به مردن می کنند ، اما چگونه او می تواند جلوی آن را بگیرد؟
9) رشته قرمز
مایومی می گوید که رشته قرمز متصل به صورتی او به شریک زندگی خود Yuuya متصل شده است. پس از آن ، Yuuya در تقاطع با یک اتومبیل برخورد می کند. اما آیا واقعاً رشته قرمز بریده شده است؟