خلاصه
داستان اول این دانش آموز دختر 17 ساله ای است به نام FUJIWARA Kayo. او عاشق بازی ها است. او همیشه در کلاس بازی دستی خود را (خیلی شبیه PSP است). یک روز ، معلم او ، خوش تیپ اما خوش تیپ و خوش تیپ به نام HAIBARA-sensei ، او را با بازی در کلاس جلب می کند ، به او فریاد می زند ، و او را مصادره می کند. Grr ، احمق Haibara-sensei ، همیشه سرگرم کننده او را خراب می کند! کایو نمی تواند او را تحمل کند و نمی فهمد چرا با همه دختران دیگر در مدرسه محبوبیت زیادی دارد. آه ، اما کایو جای تعجب دارد
داستان دوم این در مورد یک دختر خجالتی به نام ICHII Ekko است که تخیل و استعداد زیادی در طراحی دارد. او هر روز در مدرسه دفتر یادداشت شده خود را با نقاشی ها ، داستان های کامل مانگا ، درباره افراد اطرافش پر می کند. او می تواند هرگونه تعامل جزئی را به یک طرح مانگای احمقانه shoujo تبدیل کند ، همراه با درخشش و گل ، و یک قهرمان که دقیقاً شبیه خودش است. دفترچه او راز او است ، و اگر کسی در مورد آن اطلاعاتی کسب کند بسیار شرم آور خواهد بود ...
داستان 3. دختر دبیرستانی ، نائومی ، از یادگیری پسر بچه جدیدی که به کلاس آنها نقل مکان کرده است ، هیجان زده است. تا این سال ، مدرسه او مدرسه دخترانه بود و اگرچه اکنون با هم همکاری می شود ، اما بیلی ها کمیاب هستند. بنابراین یک پسر جدید در مدرسه خبر بزرگی است! متأسفانه برای نائو ، دانشجوی انتقال دقیقاً آدم خوبی نیست. اسمش Katsuyuki-kun است ، و قد بلند و ترسناک به نظر می رسد. او هاله ای در اطراف خود دارد که فقط فریاد می زند ، لمس نمی شود! گمشو!' او مانند یک گربه وحشی یا برخی حیوانات وحشی دیگر است. اما علیرغم این ، نائو تسلیم نمی شود. او می تواند چیزی بگوید درست نیست. آیا او می تواند با او دوست شود؟
داستان 4 درباره یک پسر و دختری است که از قبل زوج هستند. ریناکو واقعاً شون را دوست دارد ، اما به نظر نمی رسد که می خواهد رابطه آنها را جدی بگیرد. اگرچه او می داند که او را عصبانی می کند ، او همیشه با دختران دیگر در حال بیرون رفتن است. هنگامی که ریناکو با عصبانیت با او مقابله کرد ، عذرخواهی می کند ، اما این مانع از انجام او دوباره نمی شود. در حقیقت ، او همیشه در حال ترفندهایی است که بر روی او انجام می دهد و کارهای کوچک انجام می دهد تا او را دلسرد کند. اما آیا او هنوز هم وقتی او یک قدم خیلی دور می رود ، او را پس می گیرد؟
سرانجام ، آخرین داستان یک داستان کوتاه و خنده دار از دوستی ، حسادت ، و عاشقانه است که کمی از بسکتبال در آن فرو رفته است.