خلاصه
تالیف داستان های کوتاه:
- تسومی کوی / عشق گناهکار
"اگر می خواهید من ساکت بمانم ، با من نیز یک رابطه برقرار کنید"
یاشیرو با همکلاسی خود مکی ، که بسیار محبوب دختران است ، با دختری که دوست دختر او نبود ، شاهد بود. یاشینو خسته از روزهای ناامیدکننده خود اظهار داشت که او به "معشوق" مکی تبدیل شود ، اما به دلیل این شرایط ، خودش را مجذوب خودش می کند و نمی تواند خودش را از عاشق شدنش بازدارد ...!؟
- تا عاشق شوم
درباره خواهران دوقلو ، تائه دوقلوی بزرگتر است و ری کوچک تر است. یک روز ، ری التماس می کند تائه جای خود را عوض کند. ری به پسری که کنار ته نشسته است له می شود. سرانجام تائه موافقت می کند. در کلاس ری ، ته با تعجب متوجه شد که ری در کنار یک پسر زیبا ، یکی در تیم فوتبال که چند روز پیش بعد از مدرسه دیده بود ، نشسته است. سپس ، تائه اوقات خوبی را پشت سر می گذارد و با پسر می نشیند. او بامزه و خوب است.
وقتی او دعای تائه را به تماشای او در فوتبال بازی دعوت می کند ، تائه موافق است ، اما بعد متوجه می شود که وی را به عنوان ری دعوت می کند ..
- بیایید در رویا ملاقات کنیم!
فوزوکی اخیراً رویاهای عجیبی داشته است. در آنها ، او در مدرسه است و با یک معلم جوان زیبا صحبت می کند. فوزوکی عاشق این معلم است و او آن را می شناسد. آنها همیشه پشت بام مدرسه ، جایی که او سیگار می کشید ، دست به دست می شوند. هر شب او راجع به او آرزو می کند ، و آنها مکالمه هایی بسیار واقعی انجام می دهند. اما مسئله این است که فوزوکی نمی داند این مرد کیست!
چرا فوزوکی رویای این مرد را خوابیده است؟ آیا او در مورد او خواب می بیند؟ آیا آنها می توانند ملاقات حضوری داشته باشند؟
- اشک ماهی قرمز
این یک جشنواره تابستانی 5 سال پیش بود و یک دختر جوان در حالی که آتش بازی ها در اطراف آنها منفجر می شد توسط یک پسر ناز بوسیدند. اما یکی از همکلاسی های آنها دید که آنها را می بوسید و آنها را اذیت می کرد. آنها بچه های دبستان بودند ، بنابراین اتهامات آنها بی ادب و منزجر است. دختر اویو خجالت زده بود و قبل از این پسر آن را انکار کرد ، تسوجیایی می توانست هر چیزی بگوید. از آن روز ، او و تسوجیایی هیچ حرفی نزده اند.
اکنون آنها بعد از 5 سال بار دیگر در همان کلاس قرار می گیرند. ایوو احساس ناخوشایند و بی دست و پا می کند. اما بدیهی است که او هنوز از او متنفر است ...
- طلسم عشق
موموکا و یکی از دوستانش کنار پنجره کلاسشان ایستاده اند و چند پسر سنپای زیبا را بررسی می کنند. موموکا پسران با موهای کوتاه ترجیح می دهد. دوست او می گوید که Shibahara از نوع Momoka نیست. شیبهارا پسری در کلاس آنها است و موهای بلندی دارد که صورت او را پنهان می کند.
روز بعد ، ماموکا فهمید که شیباهارا با یک مدل موی کوتاه و کوتاه جدید وارد کلاس می شود! و وای ، او در واقع بسیار ناز است! ماموکا نمی تواند این را باور کند. آیا او می تواند دیروز مکالمه خود را شنیده باشد؟ یا این یک تصادف است؟ آیا او واقعاً می توانست موهای خود را برای Momoka کوتاه کند؟ ماموكا ناگهان خود را از شیباهارا بسیار آگاه می كند. آیا او برای او در حال سقوط است؟