خلاصه
برخوردهای سرنوشت ساز:
داستان 1 - باشگاه اعتراف
یویدا یوکی پسری را که دوست دارد ، مشیمو آراتا ، در حال بوسیدن کتابی که او از سنپای خود وام گرفته است ، دید. یوکی با دیدن اوضاع به همین منوال ، بلافاصله می داند که آراتا Misato-senpai را دوست دارد. بنابراین ، یوکی برای اینکه بتواند آزادانه با او صحبت کند ، داوطلب می شود تا با تشکیل یک باشگاه به اصطلاح "اعتراف" برای کمک به اعتراف آراتا به Misato-senpai ، شریک تمرین آراتا شود. آیا یوکی می تواند به اعتراف آراتا کمک کند ، یا اینکه بیش از این به دام او خواهد افتاد؟
داستان 2 - اگر مرا دوست دارید لطفاً به من بگویید
هیناکو دختری ساکت و مخفی است. او نمی تواند کلمه "مانند" را بگوید. به همین دلیل ، هیناکو وقتی در مدرسه راهنمایی به پسر بچه ای اعتراف کرد ، رنج کشید ، همه این را شنیدند و خندیدند. و مسئله این است که اکنون در دبیرستان ، او پسر مدیر ، کاشکی را دوست دارد. هیناکو که نمی خواهد به او بخندند ، شروع به تمرین کردن نحوه گفتن این کلمه می کند ، اما در وسط نیمه راه کسی او را می شنود ... ؟!
داستان 3 - شمارش معکوس
میوکو یک دختر متوسط است که ناگهان در مدرسه مشکلاتی را به وجود آورد. وقتی ناگهان والدین آنها به مسافرت می روند ، می خواهند کسی به او کمک کند ، تصمیم می گیرند که او را نزد سگ و ... با برادر غیر خونش ، شیرو بگذارند. اما شیرو می خواست در خوابگاه های مدرسه زندگی کند ، بنابراین میوکو فقط دو روز فرصت دارد تا او را متقاعد کند تا او را تنها نگذارد. آن وقت است که شمارش معکوس شروع می شود !!
داستان 4 - توهمات آسمانی
کیسا توسط دوست پسر اول خود ، موری ، کنار گذاشته می شود. پسر دیگر ، شیبا ، به کیسا اعتراف می کند - و او درست شبیه موری به نظر می رسد! هر بار که او سعی می کند به شیبا بگوید این یک اشتباه بزرگ است ، صدای قدرتمند و عمیق او او را ذوب می کند ...
داستان 5 - عینک او
هاروکی ترسناک ترین مرد در مدرسه عینک Onozuka Suu را شکست. حالا او از او می خواهد 5 هفته چشمش باشد.
داستان 6 - خوابیدن در جنگل
هارومی به دلیل چهره زیبا و شخصیت خواب آلودش (و عملکردهایش) همیشه به شاهزاده خانم خفته ملقب می شود. یك روز یك دختر از كلاسش از او می خواهد كه how به او یاد بدهد كه چگونه بخوابد ؟! آیا این شاهزاده خانم می تواند نفرین شاهزاده اش را بشکند؟
داستان 7- پری دریایی کنار دریا
یوسوکه ، به دلیل ظاهرش زیبا رفتار می کند و محبوب است. بنابراین او هرگز کسی را جدی دوست نداشته است. یک روز ، دختری را دید که فکر می کرد در حال غرق شدن است. اما ... او در حال شنا بود ؟! حالا به نظر می رسد که او توجه او را جلب کرده است ...
آیا این پلی بوی عشق پیدا خواهد کرد ، یا او به بازی ادامه خواهد داد ...؟
داستان 8: باشگاه اعتراف
بعد از شنیدن آنها می توانند عشق شما را درک کنند ، او مطلقاً به آنجا رفت! اما همه شیرین و توانا نیستند ، آنها به هیچ وجه کاری انجام نمی دهند. مینامیدا ، یکی از آنها (و مربی آینده) ، باور نکردنی از عشق واقعی است ، بنابراین برای پرداخت نکردن ، وظیفه او تغییر ذهنیت است !! آیا واقعاً نانا باعث می شود مینامیدا دوباره در عشق باور کند؟ چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟
داستان 9: گونه سیب
از روز اول ملاقات آنها ، او با او کنار نمی آید. Masaomi ، یک بازیکن کل ، همیشه Rinko را که گونه های او به طور طبیعی قرمز سیب است مسخره می کند. هر وقت رینکو او را می بیند ، به دلایلی ، تحریک می شود. وقتی معنای عصبانیتش را فهمید چه خواهد کرد ؟؟